هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
پایان شب آخر ماه صفر است این
یا آنکه ز نو ماه محرّم شده امشب
از داغ جگر سوز نبى سیّد ابرار
نخل قد زهرا و على خم شده امشب
در تاريخ رحلت پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ميان شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر نيست. زيرا تاريخ نگاران و سيره نويسان شیعه به پيروى از اهل بیت علیهم السلام، تاريخ رحلت پيامبر صلی الله علیه و آله را روز دوشنبه 28 صفر سال يازدهم هجرى قمرى دانسته اند، وليكن علماى اهل سنت تاريخ آن را در ماه ربیع الاول ذكر كرده اند و در اين كه چه روزى از ربيع الاول بوده است، اختلاف دارند. برخى روز اول، برخى روز دوم و برخى روز دوازدهم و عده اى روز ديگرى از اين ماه را بيان كردند. شیخ عباس قمی می گوید اكثر علماى اهل سنّت آن را در روز دوازدهم ماه ربيع الأوّل گفتهاند.
واقدى از جمله كسانى است كه رحلت آن حضرت را در روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول مى داند.
دلایل بسیاری وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ناشی از خوراندن سم به ان حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. از جمله امام صادق (ع) می فرمایند: چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند در جای دیگری آن حضرت فرمودند: "پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود". در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.
علاوه بر روایات شیعه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که همین موضوع را تأیید می نماید که به عنوان نمونه، به سه مورد آن اشاره می نماییم:
روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: "من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد". همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.
روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد. مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.
روایت سوم: محمد بن سعد؛ از قدیمی ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را این گونه نقل می نماید: هنگامی که پیامبر (ص)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می نمود که پیامبر (ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از م با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمی برد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست ها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر (ص) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر (ص) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه ای برایتان آوردم! پیامبر (ص) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند . بعد از مدتی، پیامبر (ص) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه می گیرد که شهادت پیامبر (ص) به همین دلیل بوده است.
بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می توان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.
گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره
تو مدینه توی بقیع آقای ما حرم نداره
ای حسن جان تا قیامت،بر غم تو مبتلایم
تربت ویرانه ی تو،کعبه و کرببلایم
شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد
من به وسیله زهر، شهید می شوم همان طور که پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله شهید شد. گفتند: چه کسی تو را مسموم می نماید؟ فرمود: جعده، دختر اشعث بن قیس؛ زیرا معاویه وی را تحریک می کند و این دستور را به او می دهد. گفتند: پس جعده را از خانه ات خارج و از خودت دور کن! فرمود: چگونه او را خارج کنم؛ در صورتی که هنوز عملی انجام نداده است. اگر من وی را خارج کنم، باز هم مرا می کشد! و علاوه بر این نزد مردم عذری خواهد داشت.
باید توجه داشت که هر چند خداوند متعال برخی از اخبار غیب را در اختیار معصومان علیهم السلام قرار داده، اما آنان در زندگی شخصی و دیگر امور از علم غیب استفاده نمی کنند و همانند سایر مردم زندگی می کنند و مورد آزمایش وسختی های دنیایی قرار می گیرند.
درباره سال، ماه وروز شهادت امام علیه السلام نقل های متعددی در منابع تاریخی - حدیثی ذکر شده، اما اغلب منابع به یکی از سال های41، 50 یا 51 تصریح کرده اند. کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی، تاریخ شهادت را ماه صفرسال 49 دانسته اند که این قول، مورد اعتماد علما قرار گرفته است. محل شهادت امام را نیزبدون اختلاف، مدینه و قبرستان بقیع ذکر شده است.
شیخ صدوق چنین نقل کرده است: موقعی که زمان شهادت امام حسن علیه السلام نزدیک شد، آن حضرت شروع به گریه کرد. به آن بزرگوار گفته شد: آیا گریه می کنی؛ در صورتی که مقام و منزلتی بزرگ نزد پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله داری؟ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود (حتی نعلین خود را) با خدا تقسیم نموده ای. آن حضرت فرمود: من برای دو موضوع گریه می کنم؛ یکی هول [وحشت] موقع حساب و دیگری فراق دوستان.
حسن بن علی بن ابی طالب(ع) مشهور به امام حسن مجتبی(۳-۵۰ق) دومین امام شیعیان که ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق.) امام و حدود ۷ ماه خلیفه مسلمانان بود. اهل سنت او را آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانستهاند.
حسن بن علی نخستین فرزند امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نخستین نوه پیامبر(ص) است. بنابر گزارشهای تاریخی، نام حسن» را پیامبر(ص) برای او برگزید و او را بسیار دوست داشت. او هفت سال از عمر خود را با پیامبر(ص) همراه بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت.
فضایل امام حسن(ع) در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. او یکی از اصحاب کسا است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شد و شیعیان آنان را معصوم میدانند. آیه اطعام و آیه مودت و آیه مباهله نیز درباره او و پدر و مادر و برادرش نازل شده است. او دو بار کل داراییاش را در راه خدا بخشید و سه بار نیمی از اموالش را به نیازمندان داد. گفتهاند به سبب همین بخشندگیها، او را کریم اهل بیت» خواندهاند. او ۲۰ یا ۲۵ بار پیاده به حج رفت.
از زندگی او در دوران خلیفه اول و دوم خبر چندانی در دسترس نیست. به دستور خلیفه دوم به عنوان شاهد، در شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم حاضر بود. گزارشهایی نیز از شرکت او در برخی جنگها در دوره خلیفه سوم وجود دارد. او در شورشهای اواخر خلافت عثمان، به دستور امام علی(ع) به محافظت از خانه خلیفه پرداخت. در دوره خلافت امام علی(ع) همراه او به کوفه رفت و در جنگهای جمل و صفین از فرماندهان سپاه بود.
حسن بن علی در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری، و پس از شهادت امام علی(ع)، به امامت رسید و در همان روز، بیش از چهل هزار نفر با او برای خلافت بیعت کردند. معاویه، خلافت او را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت کرد. امام مجتبی(ع) سپاهی به فرماندهی عبید الله بن عباس به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت. معاویه تلاش کرد با طرح شایعاتی میان سپاهیان امام حسن(ع)، زمینه را برای برقراری صلح فراهم کند. در این شرایط، امام حسن مورد سوءقصد یکی از خوارج قرار گرفت و زخمی شد و برای مداوا به مدائن انتقال یافت. همزمان، گروهی از سران کوفه به معاویه نامه نوشتند و قول دادند حسن بن علی را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند. معاویه نیز نامههای کوفیان را برای حسن بن علی(ع) فرستاد و به او پیشنهاد صلح داد. امام مجتبی(ع) صلح و واگذاری خلافت به معاویه را پذیرفت به این شرط که معاویه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل نماید و برای خود جانشین تعیین نکند و همه مردم از جمله شیعیان علی(ع) در امنیت باشند. بعدها معاویه به هیچیک از این شرطها عمل نکرد. صلح با معاویه، نیتی شماری از یاران امام حسن(ع) را در پی داشت و حتی برخی، او را مذلّ المؤمنین» (خوار کننده مومنان) خواندند.
او پس از ماجرای صلح در سال ۴۱ق، به مدینه بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. او در مدینه مرجعیت علمی را بر عهده داشت و بنابر برخی گزارشها از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بود.
وقتی معاویه تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده (همسر امام حسن) فرستاد تا امام را مسموم کند. گفتهاند حسن بن علی(ع) ۴۰ روز پس از مسموم شدن به شهادت رسید. بنابر نقلی، او وصیت کرده بود کنار قبر پیامبر(ص) دفن شود ولی مروان بن حکم و عدهای از بنی امیه مانع این کار شدند. پیکر او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
شهادت اسوه تقوی، شجاعت، کرامت، بزرگواری و تهجد، زینت پرستندگان و سیدساجدان و پیشوای عابدان، امام علی بن الحسین علیه السلام را به دوستداران آن حضرت و همه انسان های تسلیت می گوییم. امیدواریم با تلاش در راه آن حضرت پیروان شایسته ای برای آن امام همام باشیم.
شهادت چهارمین ستاره درخشان آسمان ولایت و امامت، بزرگ مرد میدان صبر و مقاومت و مظهر تقوا و شجاعت، حضرت امام زین العابدین، سیدالساجدین علیه السلام ، بر شیعیان و همه کسانی که در راه اعتلای ارزش های انسانی و الهی، تحمل مشقت می کنند و رنج ها و دردها را برخود هموار می کنند تسلیت می گوییم و از روح بزرگ آن امام عظیم الشان طلب کمک می کنیم.
شهادت چهارمین برگزیده الهی، سلاله پاک پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، ذرّیه علی علیه السلام و زهرا علیهاالسلام و فرزند سیدالشهدا علیه السلام حضرت امام زین العابدین علیه السلام امام صابران و پیشوای عابدان را به شیعیان واقعی آن حضرت تسلیت می گوییم. و آرزو می کنیم همه ما در دنیا و آخرت جزو پیروان راستین آن بزرگوار به شمار آییم.
امروز مصادف با سالروز شهادت امام چهارم، بزرگ مرد میدان صبر و استقامت، نمونه مردانگی و شجاعت، اسوه خداجویان و پیشوای عبادت پیشگان، حضرت سیدالساجدین امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است. شهادت این امام مظلوم و بزرگوار را به شما و به همه رهپویان حق و حقیقت، تسلیت عرض می کنیم.
امروزغمی بزرگ و جانکاه در خود نهفته دارد، روزی که در آن آزادگان و حق طلبان به سوگ مردی بزرگ از تبار رسولان و پیامبران و منادیان حق و عدالت نشستند و در رثای امامی مظلوم زانوی غم در بغل گرفتند و اشک ماتم ازدیدگان نشاندند. آری، آنان در عزای از دست دادن ستاره ای تابناک از منظومه ولایت و امامت، یعنی امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام ، اندوهناک و غمناکند. ما نیز در سالروز شهادت آن امام همام به سوک می نشنیم و شهادت آن بزرگوار را به شما پیروان و شیعیان بزرگوار آن حضرت تسلیت می گوییم.
شهادت و مرگ در راه خدا، فوز عظیمی است که خداوند به صاحبان و برگزیدگان درگاهش عطا می کند. شهادت میراث بزرگ انبیا و الیا و صلحان است که در راه اعتلای حق و حقیقت به راحتی از جان خویش می گذرند و با شهادت خود شیوه پایداری در راه خدا و دفاع از راستی و عدالت را به دیگران می آموزند. در چنین روزی یکی از همان برگزیدگان خدا، یعنی امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام ، سرانجام با مقاومت در برابر ظلم و بی عدالتی وحمایت از حق و عدالت، شهادت را برگزید و به ملکوت اعلی پیوست. شهادت این امام عزیز را به شما و همه پیروان مخلص آن حضرت تسلیت می گوییم.
در چنین روزی همهمه و اندوهی سترگ بر مدینه پیامبر حکمفرما بود. همه در تب و تاب از دست دادن فرزند عزیز پیامبر علیه السلام خویش، روز غم باری را سپری می کردند. آثار سوگ و ماتم از در و دیوار مدینه هویدا بود و غبار اندوه فضای مدینه را فرا گرفته بود. همه در عزای از دست دادن سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه السلام ، به سوگ نشسته بودند و اشک ماتم از دیدگان فرو می نشاندند. امروز ما نیز غمناک و اندوهگین، سالروز شهادت آن امام بزرگوار را به شما دوستداران و شیعیان غم زده آن حضرت تعزیت می گوییم و امیدواریم همه ما پیروان راستینی برای آن حضرت باشیم.
شهادت چهارمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، حضرت امام زین العابدین علیه السلام ، الگوی عبادت و خداپرستی، سجاده نشین نیمه شب ها بر درگاه حضرت دوست و خلوت گزین بارگاه کبریایی، راز و نیاز کننده عاشقِ پیشگاه الهی و دلداده آستان آن یار یگانه، را به شما دوستداران، پیروان و عاشقان و عارفان آن حضرت تسلیت می گوییم. امید که همگی از یاران و شیعیان مخلص آن امام همام باشیم.
امروز تقوی و پرهیزگاری، خویشتن داری، غلبه بر تمنیات نفسانی، خشیت الهی، خضوع در پیشگاه خداوندی و دیگر صفات پسندیده عزادار از دست دادنِ دارنده و نمونه عینی این صفات، حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام اند بزرگ مردی که واژگان از توصیف وجود آن بزرگوار ناتوانند. شهادت این تندیس پارسایی و آزادگی را به شما دوستداران و پیروان صِدّیق آن حضرت تسلیت عرض می کنیم.
امام زین العابدین علیه السلام در شهر مدینه روز دوشنبه، دوازدهم محرم سال 95 ه. ق و در 57 با زهری که به دستور هشام بن عبدالملک به ایشان خوراندند به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار مرقد مطهر عموی بزگوارش، امام حسن مجتبی علیه السلام ، به خاک سپرده شد. امام در شب شهادت، فرزندان خود را گرد خویش فراخواندند و سفارش فرمودند: از آرزوهای دور و دراز بپرهیزید که چه بسیار آرزومندان که به آرزوی خویش نرسیدند و چه بسیار مال اندوزان که از مال خویش استفاده نکردند».
۲۵ محرم الحرام بنا بر آنچه نقل شده سالروز شهادت امام زين العابدين عليه السلام است. امامي كه بنا به فرموده رسول اكرم صلي الله عليه و اله وسلم در روز قيامت با عنوان سيد العابدين خوانده خواهد شد.(تاريخ مدينه دمشق ج۴۱ صفحه ۳۷۰) عبادت و بندگي خداوند هدف غايي خلقت انس و جن است پس چگونه مي توان درباره مقام امامي سخن گفت كه بر تمامي عبادت كنندگان سروري و سيادت دارد .
فضائل او تا بدان جاست كه حتي كساني از بزرگان اهل سنت نيز به آن اعتراف كرده اند از جمله مالك درباره ايشان مي گويد :] سمي زين العابدين لكثره عبادته[ آن حضرت به دليل كثرت عبادتش ، زين العابدين ناميده شد(شرح احقاق الحق –ج۱۹ صفحه ۴۴۰)، ونيز زهري كه سني متعصبي است ، مي گويد : ما رايت قرشيا افضل من علي بن الحسين كسي از اهل قريش نديدم كه برتر از علي بن الحسين باشد» .(تاريخ الاسلام ذهبي ج ۶ صفحه ۴۳۲)
در دوران ۳۴ ساله امامت آن حضرت متاسفانه كساني كه با اعتقاد به امامت الهي آن حضرت تعاليم دين خويش را از آن حجت خدا بگيرند بسيار كم بودند و ياد آوري اين نكته ضروري است كه امام و حجت خدا كوچكترين نيازي به مراجعه مردم به ايشان و سيراب شدن از اقيانوس بيكران علم الهي خويش ندارد و اگر در زماني مردم چنين نكنند در واقع خود را محروم و زيانكار كرده اند. در زمان امام چهارم نيز به جاي استفاده از وجود مقدس آن حضرت ،از جيره خواران بني اميه و خلفاي فاسق تبعيت مي كردند .
با اين حال از حضرت زين العابدين عليه السلام مجموعه گرانقدرو بسيار معتبر از دعا و مناجات به نام صحيفه سجاديه باقي مانده كه به حق به زبور آل محمد عليهم السلام معروف است كه نابترين معارف توحيدي و اخلاقي در خلال اين دعاها به وجود دارد.
همچنين درمباحث عقائد و معرفت رواياتي زيبا و عميق از آن حضرت نقل شده است از جمله گريه هاي فراوان ايشان پس از حادثه كربلا و تاكيد بر اقامه عزاي سيد الشهدا عليه السلام ،بيان نكاتي اساسي در بحث امامت و مهدويت ، خطبه غراء امام چهارم در شام ، رساله حقوق و.
از جمله امام سجاد عليه السلام خطاب به ابوخالد كابلي فرمودند: يا اباخالد ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته و المنتظرين لظهوره افضل من اهل كل زمان ( اي اباخالد ،همانا اهل زمان غيبت او حضرت مهدي عليه السلام»كه اعتقاد به امامت او داشته باشند و منتظر ظهورش باشند از اهل هر زماني برترند).(كمال الدين صفحه ۳۲۰)
چند روايت از كلمات گوهربار امام زين العابدين عليه السلام:
اتقوا الكذب الصغيرمنه والكبير في كل جد و هزل ، فان الرجل اذا كذب في الصغير اجترا علي الكبير
از دروغ چه كوچك و چه بزرگ آن چه شوخي و چه جدي بپرهيزيد ،چرا كه اگر انسان نسبت به دروغ كوچك جرات پيدا كند نسبت به دروغ بزرگ هم جرات پيدا خواهد كرد. (مقدمه منهاج الصالحين آيت الله العظمي وحيد خراساني-صفحه ۳۷۴)
اشد ساعات ابن آدم ثلاث ساعات: الساعه التي يعاين فيها ملك الموت ، والساعه التي يقوم فيها من قبره، والساعه التي يقف فيها بين يدي الله تبارك و تعالي ، فاما الي الجنه و اما الي النار
سختترين زمانها براي آدميزاد، سه زمان است : هنگاميكه فرشته مرگ را مشاهده مي كند و هنگاميكه در آن زمان از قبرش بر مي خيزد و ساعتي كه در پيشگاه خداي تبارك و تعالي ميايستد كه يا به بهشت مي رود و يا به دوزخ(خصال شيخ صدوق-صفحه ۱۱۹)
ما ينقم الناس منا ، فنحن والله شجره النبوه و بيت الرحمه و معدن العلم و مختلف الملائكه
اين مردم از ما چه مي خواهند پس ما به خدا قسم درخت نبوت و خاندان رحمت و معدن دانش و محل رفت و آمد فرشتگانيم.(كافي جلد ۱- صفحه ۲۲۱)
ما من رجل تصدق علی مسكين مستضعف فدعا له المسكين بشي ء تلك الساعه الا استجيب له
هيچ كسي نيست كه به مسكين مستضعف صدقد دهد و آن مسكين براي اودر همان زمان دعايي كند مگر اينكه آن دعا براي آن شخص مستجاب مي شود.(ثواب الاعمال صفحه ۱۴۵)
۵- ليس لك ان تقعد مع من شئت لان الله تبارك و تعالي يقول :(اذا رايت الذين يخوضون في اياتنا فاعرض عنهم حتي يخوضوا في حديث غيره ، و اما ينيسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكري مع القوم الظالمين) و ليس لك ان تتكلم بما شئت لان الله تعالي ،قال :(ولاتقف ماليس لك به علم) ولان رسول الله صلي الله عليه و آله قال: رحم الله عبدا قال خيرا فغنم او صمت فسلم و ليس لك ان تسمع ما شئت لان الله تعالي يقول :(ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسؤولا).
تو نمي تواني با هر كه بخواهي مجالست كني كني چرا كه خداي تبارك و تعالي مي فرمايد : هنگامي كه ديدي كساني را كه به آيات ما طعنه و استهزاء مي كنند پس از آنان روي گردان تا زماني كه وارد سخن ديگري شوند و اگر شيطان از ياد تو برد بعد از اينكه به يادت آمد با اين گروه ظالم منشين .و نيز تو نمي تواني هر چه دلت خواست بگويي چرا كه خداوند تبارك و تعالي فرمود : از آنچه به آن علم نداري پيروي نكن و چرا كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود : خدا رحمت كند بنده ايي را كه سخن خير بگويد تا مغتنم شود ، يا سكوت كند تا سالم بماند. ونيز نمي تواني هرچه را مي خواهي بشنوي چرا كه خداي تعالي مي فرمايد:همانا گوش و چشم و دل همه اينها مورد سوال خواهند بود. (علل الشرايع – ج۲- صفحه۶۰۶)
محمّد وارث پیغمبران است
که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی
محمّد علت خلقِ جهان است . . .
میلاد خاتم پیامبران بر شما مبارک
ای چراغ دانشت گیتی فروز
تا قیامت پیشتاز علم روز
آفرینش را کتاب ناطقی
اهل بینش را امامِ صادقی
میلاد امام جعفرصادق علیه السلام مبارک . . .
ازدواج حضرت محمد(ص) با حضرت خدیجه(س) به دلیل ایمان و فداکاری آن بانوی بزرگوار و آینده دین اسلام بود که بهترین ثمره این پیوند وجود اطهر صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) و بقای نسل آن حضرت از این طریق بود.
دهم ربیع الاول مصادف با سالروز ازدواج رسول خدا حضرت محمدبن عبدالله(ص) و حضرت خدیجه(س) است. درست 25 بهار از عمر گرانبها و پربرکت پیامبر میگذشت که با بانوی چهل سالهای به نام خدیجه» که برترین بانوی روزگار خویش بود، پیمان زندگی مشترک را امضاء کرد و فصل جدیدی در زندگیاش آغاز شد.
در این گزارش با مروری کوتاه به جریان ازدواج آن دو بزرگوار که "پدر و مادر امت اسلامی" هستند سعی میکنیم بیشتر به ویژگیهای این پیوند مقدس اشاره کنیم که میتواند برای جوانان جامعه امروز در انتخاب درست همسفران و همسران خود و ملاک قراردادن آنچه که زندگی را لذت بخش و سعادتمند قرار میدهد کمک و راهنمایی کند.
نگاهی به پیوند محمد امین و خدیجه کبری
ازدواج پیامبر با خدیجه» شباهتی به ازدواجهای شناخته شده نداشت، بلکه در نوع خود بی نظیر و دارای ویژگیهایی بود، چراکه این پیوند مبارک و مقدس نه ثمره زودگذر و دوستی بی پایه و اساس بود و نه برخاسته از انگیزههای مادی یا دیگر امور و اغراض و اهداف رایج که در ازدواج چهرههای مشهور و سرشناس دنیا وجود دارد. و نیز هدفهای ی نیز در امضاء و تشکیل این زندگی مشترک و ساختار آن، نقشی نداشت.
همه چیز از آن سفر اقتصادی شروع شد که حضرت محمد(ص) همسفر کاروان تجاری خدیجه(س) شد هرچند فاصله زیادی میان سطح زندگی پیامبر و ثروتمندترین بانوی عرب بود، اما آن بانوی خردمند شنیده بود و خوب میدانست که آینده درخشان و بسیار امیدبخشی در انتظار پیامبر است. بر این اساس بود که بانوی پرشرافت حجاز، برنامه پیوند با پیامبر را تهیه کرد و خود با قداست و هوشمندی ویژهاش سخن را در مورد آن مطلب با پیامبر آغاز کرد و از آن حضرت تقاضا نمود که گام به پیش نهد و از راه پدرش خویلد» یا عمویش از او خواستگاری نماید، اما پیامبر با وجود پیشگامی بهترین و ثروتمندترین بانوی جهان عرب برای پیوند با او، بهتر میدید که با بانویی که از نظر اقتصادی و مادی با او هماهنگ باشد زندگی مشترک را آغاز کند و به همین دلیل هم از خدیجه» پوزش خواست و به او پاسخ مثبت نداد.
اما از آنجایی که خدیجه» بانویی خردمند، دوراندیش، آگاه و بافضیلت بود در برابر دلیل پاسخ منفی پیامبر به ازدواج با او گفت: آیا کسی که تصمیم گرفته است خویشتن را به پیامبر ببخشد و جان ناقابل را فدای او کند، برای او مشکل است که ثروت و دارایی خویش را نیز بر او ببخشد و هر آنچه دارد همه را نثار قدم دوست کند؟»
و با این دیدگاه بود که از پیامبر تقاضا نمود تا عموهای خویش را به خانه پدرش "خویلد" گسیل دارد و بطور رسمی از او خواستگاری کند.
عموهای پیامبر پس از شنیدن این خبر شادی بخش که در نوع خود بی نظیر بود، شگفت زده شدند و عمههای آن حضرت نیز با شنیدن خبر این پیشنهاد از سوی بانوی حجاز، در بهت و حیرت فرورفتند، چرا که براستی هم، رخداد شگرفی بود!! آنها به اقامتگاه بانوی حجاز شتافتند و او را از پدرش خویلد» یا عمویش، برای پیامبر خواستگاری کردند. وقتی موضوع مهریه پیش آمد که باید مهریهای درخور مقام و موقعیت بانوی بزرگ حجاز از سوی پیامبر تقدیم گردد. در این لحظات بود که دگرباره بانوی حجاز به کار جالب و شگرفی دست زد و با هدیه نمودن چهار هزار دینار به پیامبر، از آن گرانمایه جهان هستی تقاضا کرد که آن را به عنوان مهریه به پدرش خویلد» بپردازد، گرچه در یک روایت آمده است که جناب ابوطالب» مهریه را با سرفرازی و شادمانی از اموال خویش تقدیم داشت و پیمان زندگی مشترک به امضاء رسید.
این پیوند مبارک به بهترین صورت تحقق پذیرفت و پیامبر به تقاضای خدیجه» به اقامتگاه او گام نهاد. از آن لحظات بیادماندنی بود که دیگر خدیجه» همواره احساس مینمود که نیکبختی در کاملترین شکل ممکن به او روی آورده و خورشید خوشبختیاش طلوع نموده است، چرا که او به بزرگترین آرزوی خویش یعنی ازدواج با پیامبر رسیده بود.
بانوی بزرگ حجاز در این زندگی مشترک پسرانی بدنیا آورد که همگی آنان در کودکی از دنیا رفتند و دخترانی به نامهای زینب» و ام کلثوم» و رقیه» و فاطمه» به او و پیامبر ارزانی شد که کوچکترین، اما برترین و پرشکوهترین آنان فاطمه (س) بود.
نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است.
تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.
* * *
روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام علیه السلام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.
بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسكری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام علیه السلام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.
عثمان بن سعید، نائب اول امام علیه السلام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام نامه های حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناك غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی میبرند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه میشوند، همچنان دیندار بمانند.
در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص،امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنانكه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بودهاند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان میگذاشتند. سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان میرسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، میگرفتند [و به حضرت تحویل میدادند یا با اجازة ایشان مصرف میكردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی كرد و بعد از خود، ناظر املاك و متصدی كارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.
اینها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند.
پاسخ چند سوال امامت كودك
مسأله خلافت و امامت در اسلام، تنها بر اساس لیاقت و شایستگی افراد بوده و سن و سال هیچ تأثیری نداشته است. پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله در سال سوم هجرت بعد از دعوت خویشان خود به اسلام، علی علیهالسلام را كه نوجوانی پیش نبود به خلافت و وصایت منصوب كرد و به قوم خود دستور داد كه از او اطاعت كنند. همچنین در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسین علیهالسلام را در حالی كه كودك بودند به همراه خویش برد. شیخ مفید در اینباره مینویسد: پیامبر همراه حسنین در حالی كه طفل بودند با نصارا مباهله كرد. بعد از آن، این امر هیچگاه سابقه نداشت. این وقایع و شواهد بسیار دیگر تاریخی، دلایلی است كه امامت حضرت ولی عصر علیه السلام را در سن كودكی تأیید میكند.
جان جهان فدایی ات،فخر بشر گداییت
هستیم همه یا سیدی،سائل سامراییت
به عشق سامرای تو،دلم شده هواییت
هستیم همه یا سیدی،گدای سامراییت
شهادت امام حسن عسکری تسلیت باد
معتمد در ربیع الاول سال 260 هجری قمری بوسیله یکی از نزدیکانش امام حسن عسکری(ع) را با زهر مسموم نمود. امام در اثر آن ، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام می فرستاد تا مردم گمان کنند که حضرت از بیماری طبیعی رنج می برد.از طرفی ضمن مداوای حضرت و کسب وجهه عمومی اوضاع و شرایط را زیر نظر بگیرند و رفت و آمدها را به کنترل در بیاورند اگر صحنه مشکوکی در رابطه با جانشینی و امامت پس از امام حسن(ع) دیدند آن را گزارش کنند. امام پس از مدت کوتاهی بیماری شدید، در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری هنگام نماز صبح به شهادت میرسد .ایشان در بیست و هشت سالگی از دنیا رفتند و دوره امامتشان فقط شش سال طول کشید. بنابر تواریخ، تمام این مدت شش سال یا در حبس بودند یا اگر هم آزاد بودند ممنوع المعاشر و ممنوع الملاقات بودند. از نظر معاشرت آزادی نداشتند.
ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله، اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.
ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها می باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و می توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است. چرا که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او می باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست. و گویا روزی است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفی ترین اسرار در آن پی ریزی شده است.
پس بر انسان مسلمان که برتری رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش می باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما "آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".
رویداد شهادت امام رضا علیه السلام بوسيله زهر در شهر طوس در روایاتی از پیامبر یا ائمه اطهار علیهم السلام سال ها پيش از آن حضرت پیش بینی شده بود. به عنوان نمونه شیخ صدوق به سند خود از نعمان بن سعد روایت کرده که گفت: امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهالسلام فرمود:
سَیُقتَلُ رَجُلٌ مِن وُلِدی بِاَرض خُراسان بِالسَّمَّ ظُلماً اِسمُهُ اِسمِی وَ اِسمٌ اَبیهِ اِسمٌ اِبن عمران مُوسی اِلا فَمَن زارَةٌ فِی غُربَتهِ غَفَراللهُ ذُنوبَهٌ ما تقدّم منها و ما تَاَخَّر و لو کانَت مثل عَدَدِ النُّجومِ و قطر الامطار وَ وَرَقِ الاشجار.
به زودی مردی از فرزندان من در سرزمین خراسان از روی ستم و جور به زهر کشته میشود، اسم او اسم من، و اسم پدرش اسم موسی بن عمران است بدانید هر کس او را در غربتش زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را میآمرزد و لو این که به تعداد ستارگان و قطرات باران و برگ درختان باشد.
و سید هاشم بحرانی در مدینه المعاجز مینویسد:
از سلیمان بن حفص مروزی روایت شده که گفت: از موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که میفرمود:
ان ابنی علیّاً مَقتُولٌ بالسّمٌ مَدفُونٌ اِلی جَنبِ هارُون بِطُوس مَن زارَةٌ کَمَن زارَ رَسُول الله؛ پسرم علی را با سم مظلومانه به قتل میرسانند و او در جنب قبر هارون در طوس مدفون میشود، کسی که او را زیارت کند مانند کسی است که رسول خدا را زیارت نموده است.
همچنین دسته ای از روایات از خود امام رضا علیه السلام نقل شده که در آنها از شهادت خود به دست مامون و از دفنش در طوس کنار قبر هارون خبر داده است، از جمله: اباصلت هروی گفت: شنیدم از امام رضا علیه السلام که میفرمود: به خدا نیست از ما ائمه احدی، مگر این که کشته یا شهید میشود. عرض شد: ای فرزند رسول خدا، پس ترا چه کسی به قتل میرساند؟
فرمود: بدترین مخلوق خدا در زمان خودم مرا به زهر میکشد، و سپس در یک خانه تباه شده در دیار غربت دفن میکنند. آگاه باشید هر کس مرا در غربتم زیارت کند خداوند به او اجر صدهزار شهید و صدهزار صدیق و صدهزار حج و عمره کننده و صدهزار جهادگر مینویسد و در زمره ما محشور میگردد و در بالاترین درجات بهشت رفیق ما قرار داده میشود.
شیخ مفید در کتاب ارشاد دو روایت مختلف در مورد نحوه شهادت ان حضرت به دست مامون به شرح زیر نقل می کند:
روزي آن حضرت با مامون طعامي خوردند و حضرت از آن طعام بيمار شد و مامون نيز خود را به تمارض زد. سپس مفيد در تفصيل اين جريان غم انگيز آورده است كه: محمد بن علي بن حمزه از منصور بن بشير از عبدالله بن بشير روايت كرده كه گفت: مامون به من دستور داد ناخنهاي خود را بلند كنم و اين كار را براي خود عادي نمايم و براي كسي درازي ناخن خود را نشان ندهم، من نيز چنان كردم، سپس مرا خواست و چيزي به من داد كه شبيه به تمر هندي بود و به من گفت: اين را به دو دست خود بمال، و من چنان كردم سپس برخاسته و مرا به حال خود گذارد و پيش حضرت رضا عليه السلام رفته، گفت: حال شما چگونه است؟ فرمود: اميد بهبودي دارم. مامون گفت: من نيز بحمدالله امروز بهترم و كسي از پرستاران و غلامان به خدمت تو آمدهاند؟ حضرت فرمود: نه. مامون خشمناك شد و به غلامان فرياد زد كه چرا به آن حضرت رسيدگي نكردهاند. سپس گفت: هم اكنون آب انار بگير و بخور كه براي رفع اين بيماري چارهاي جز خوردن آن نيست. برادر عبدالله بن بشير گويد: پس به من گفت: انار براي ما بياور، و من اناري چند حاضر كردم، مامون گفت با دست خود آن را فشار بده و من فشردم مامون آب آن را با دست خود به امام رضا عليه السلام خورانيد و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از آن، دو روز بيشتر زنده نماند كه از دنيا رفت. مرحوم مفيد در ادامه گزارش خود از اباصلت هروي روايت كرده كه گفت: پس از آن كه مامون (در آن روز) از نزد آن حضرت بيرون رفت بر آن جناب وارد شدم، حضرت به من فرمود: اي اباصلت اينان كار خود را كردند و زبانش به ذكر خدا گويا بود.
شیخ مفيد در روايت ديگر از محمد بن جهم نقل می نماید كه گفت: حضرت رضا عليه السلام انگور را زياد دوست ميداشت، پس قدري انگور براي آن حضرت تهيه كردند، و در دانههاي آن چند روز سوزنهاي زهرآلود زدند، سپس آن سوزنها را كشيده و آن انگور را به نزد آن بزرگوار آوردند حضرت به همان بيماري كه پيش از اين گفته شد، مبتلا بود، از آن انگور زهرآلود ميل فرمود و سبب شهادتش گرديد.
صبحگاه جمعه ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ سردار حاج قاسم سلیمانی در حمله هلیکوپتری آمریکاییها در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. در این حمله همراه با سلیمانی، ابومهدی المهندس، فرمانده حزب الله عراق و قائم مقام بسیج مردمی عراق (الحشد الشعبی) و شمار دیگری از رزمندگان عراقی به شهادت رسیدند. حمله فوق به دستور مستقیم رییس جمهوری ایالات متحده صورت گرفت.
۱۷ ساله است که برادرش امام رضا (ع) به اجبار از مدینه به مرو برده میشود و مأموران با عنوان ولایتعهدی او را به پایتخت خود احضار میکند، در این هنگام سال ۲۰۰ هجری است، وداع دردمندانه و پرسوزی که حضرت رضا (ع) هنگام ترک مدینه به سوی مرو انجام میدهد، همه را به گریه میاندازد، همه میدانند که حضرت را پس از این سفر بیبازگشت نخواهند دید.
از این رو یک سال نمیگذرد که حضرت معصومه (س) همراه تعدادی از برادران خویش به شوق دیدار برادرش عزم سفر میکند و به قصد خراسان به راه میافتد، اما دست تقدیر تدبیر دیگری اندیشیده است به ساوه که میرسد، بیمار میشود، در برخی نقلها آمده است که میان همراهان آن حضرت و مأموران حکومتی که مخالف اهل بیت (ع) بودند، درگیری میشود و بعضی از همراهان کشته میشوند.
در ساوه میپرسند که فاصله تا قم چقدر است که میگویند: ۱۰ فرسخ، میخواهد که او را به قم برسانند، چرا که شیعیان قم هواداران اهل بیت (ع) هستند و اشعریان به این خاندان احترام میگذارند و او از پدرش موسی بن جعفر (ع) شنیده است که قم مرکز شیعیان ما است.
وقتی به قم میرسد عدهای از بزرگان و چهرههای معتبر قمی به استقبال او میشتابند، موسی بن خزرج اشعری در پیشاپیش استقبالکنندگان است، پیشمیرود و زمام ناقه دختر موسی بن جعفر (ع) را میگیرد و او را به طرف خانه خود میبرد، موسی بن خزرج افتخار آن را دارد که تنها ۱۷ روز از دختر امام پذیرایی کند.
حال این بانو وخیمتر میشود و در روز ۱۰ ربیعالثانی ۲۰۱ هجری چشم از جهان بسته به خانه ابدی آخرت کوچ میکند، به دستور موسی بن خزرج او را غسل میدهند و کفن میکنند و برای خاکسپاری به قطعه زمینی بابلان که متعلق به موسی است، منتقل میکنند.
سردابی را حفر کردهاند که پیکر این بیبی را در آنجا دفن کنند، بر سر اینکه چه کسی بدن مطهر حضرت معصومه را برداشته و وارد قبر کند، میان خاندان و بستگان موسی بن خزرج اختلاف میشود، در نهایت تصمیم میگیرند که خادم پیر و با ایمان و صالحی که دارند، بدن او را در قبر بگذارند، ولی در همین لحظه چشمشان به دو تک سوار نقابداری میخورد که سوی ریگزار به شتاب میآیند، چون آن دو سواره به جنازه نزدیک میشوند، فرود آمده بر او نماز میخوانند و وارد سرداب شده و جنازه را وارد آنجا میکنند و به خاک میسپارند، سپس بیرون میآیند و بیآنکه حتی یک کلمه با کسی سخن بگویند میروند و کسی نمیشناسد که این دو سوار ناشناس کیستند؟
حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) در سال 232 هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربيع الثانى در شهر مدينه به دنيا آمد، پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادى، ومادرش خانمى به نام حديثه بود. نام ايشان حسن، وكنيه آن بزرگوار ابو محمّد واز القاب ايشان زكى و عسكرى است.
آنچه از صفات بزرگ وفضائل كه لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، يعنى: در علم، وزهد، كامل بودن در عقل وخرد، عصمت، شجاعت، كرم وبزرگوارى از تمام مردم زمان خود برتر بود، وعلاوه بر نصوص كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) وامامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود، حضرت امام هادى (عليه السلام) يعنى پدر بزرگوارشان نيز تصريح به امامت آن جناب فرمودند، ودر روايتى كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) در كتاب گرانقدر ارشاد نقل كرده است، حضرت امام هادى (عليه السلام) چهار ماه قبل از شهادت امام عسكرى (عليه السلام) را وصىّ خود قرارداد، وبه امامت آن حضرت تصريح كرده وگروهى از دوستان و شيعيان را بر اين امر گواه گرفت.
آن حضرت در ميان مردم وبزرگان وحتّى افراد مخالف از احترام خاصى برخوردار بود، به حدّى كه حتى ناخواسته آن حضرت را احترام مى كردند.
بعض از كلمات حكمت آميز حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) ذكر ميكنيم.
1 ـ فرمود جدال مكن ميرود خوبى و حسن تو و مزاح مكن كه جرئت مى كنند ودلير مى شوند بر تو.
2 ـ وفرمود از تو اضح است آنكه سلام كنى بر هر كس كه ميگذرى بر او، وآنكه بنشينى در جائى كه پست تر است از مكان شريف مجلس
3 ـ وفرمود پارساترين مردم كسى است كه توقف كند نزد شبهه، وعابدترين مردم كسى است كه بپا دارد فرائض را، وزاهدترين مردم كسى است كه ترك كند حرام را، واز همه مردم كوشش ومشقّتش بيشتر است كسى كه ترك كند گناهان را.
4 ـ وفرمود مشغول نسازد تورا روزى كه خدا ضامن آن شده از عملى كه بر تو فرض است.
5 ـ وفرمود از ادب دور است ظاهر كردن خوشحالى نزد شخص غمناك.
6 ـ وفرمود: همانا از براى جود وبخشش اندازه ومقدارى است پس هر گاه زياد شده از آنمقدار پس آن اسراف است.
براى خرم واحتياط مقدارى است پس يرگاه زياد شد از آنمقدار پس آن جبن وترس است.
واز براى اقتصاد وميانه روى مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن پس آن بخل است.
واز براى شجاعت مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن تهوّر وبى أدبى است.
وكافى است تورا از براى ادب كردن نفست اجتناب كردنت از چيز يكه مكروه وناپسند بيشمارى از غير خودت.
درباره این سایت